=*_Dark kissing _*=

part ²............

خدمتکار بدون توضیح اونو تحویل داد و رفت ، آرون بسترو باز کرد یه دست لباس مجلسی و نو داخلش بود یه یاداشت هم در کنار لباسا بود روی تخت نشست و با دقت شروع به خوندن نامه کرد قبلاً با پدرش راحت تر بود اما الان سخت گیری مقامات ارتباط اونارو به نامه محدود کده بود .

تو نامه اطلاعاتی راجب ماموریت امشب نوشته شده بود ، آدرس ، وضعیت ، طرف معامله و مسئولیتش به طور کامل بیان شده بود ، تک خنده ی عصبی ای زد و وسایل رو به گوشه ی اتاق پرت کرد . مجبور بود دوباره با اون خاندان لعنتی روبه رو بشه .

از جاش بلند شد ، سمت آینه رفت و موهای شکلاتی رنگشو مرتب کرد . کمد کنار آینه رو باز کرد و یکی از بسته های بانداژشو در آورد .

اونو به همراه وسایل لازمش روی میز گذاشت و سمت حموم حرکت کرد و درو بست ، بانداژ های نرمشو آروم باز کرد و دستی روی زخم های نیمه ترمیم شدش کشید بعد نگاهی به جای تمام زخم هایی که رو بدنش ایجاد شده بود انداخت .

درد تک تکشون تو ذهنش نقش بسته بود .


_________-----------_________
آره سلام امروز یکم دیر شد ، من قرار نیست خیلی سریع برم سر اصل مطلب یعنی بخش های 🔞 پس صبور باشید ، ولی باید بهتون بگم همین اندازه که اینجا توضیح میدم و طولش میدم اونجا هم قراره یه ساعت عادی 🔞 چهار پنج پارت طول بکشه پس به امید رسیدن اون قسمت ها !!
دیدگاه ها (۲)

=*_Dark kissing _*=

بچه ها هیچ پوستی نمیاد نمیتونم به زود این یکی رو فرستادم برا...

منو باز گم نکنید آخه عکس پروفایل زیاد عوض میکنم

واستون متاسفم که باید سال ها دنبال پارت ها بین پستام باشید

پارت دوم فیک:<باصدایی بلند و دوتر از همیشه باز هم بهت میگم د...

پارت ۱۶۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط